خودم. چرا برات مهمه؟
راستش در حال نوشتن یه کتاب در مورد حروفچینی و صفحهآرایی هستم و حالا به جایی رسیدم که باید در مورد قسمت/بخشبندیهای یه نوشتار صحبت کنم. متاسفانه حروفچینها و صفحهآراهای ایرانی، از واژههایی مثل «سرتیتر» برای این کار استفاده میکنند که اصلاً مناسب نیستند. فرهنگ دهخدا هم واژه «قسمت» رو به عنوان یکی از معانی «بخش»، ذکر کرده!.
بخش جستجوی واژههای مصوب فرهنگستان هم مثل همیشه، کمکی نمیتونه بکنه.
مشکلی دیگهای که وجود داره، اینه که هر دو واژه «قسمت» و «بخش»، همه جا میتونن به جای همدیگه به کار برده بشن. در صورتی که در زبان انگلیسی، دو واژه part و section دو معنی تقریباً مجزایی میدن و به کار بردن اونا به جای همدیگه، بعضی مواقع، غیرعادی جلوه میکنه.
البته بخشی از این مشکل برمیگرده به فرهنگنویسهای انگلیسی به فارسی. به عنوان مثال، دو واژه «بزرگ» و «سترگ» معنی یکسانی دارن؛ اما در عمل، هیچوقت به جای همدیگه به کار برده نمیشن. مثلاً هیچوقت در زبان محاورهای، نمیگیم «وای چه پارکینگ سترگی»، بلکه میگیم «وای چه پارکینگ بزرگی!». با این وجود، تقریباً تمام فرهنگنویسها هر دو واژه «بزرگ» و «سترگ» رو به عنوان معنی واژه big ذکر میکنن. نظر من اینه که big یا باید معنی «بزرگ» داشته باشه و یا «سترگ». این دوگانگی، به غیرفارسیزبانها هم ضربه میزنه. مثلاً فرض کنین یه انگلیسیزبان، میخواد به دوست فارسیزبانش بگه «عجب گوشی بزرگی داری». این شخص دنبال معنی فارسی واژه big میگرده و با معانی مختلفی مثل «بزرگ»، «سترگ»، «باعظمت» و ... روبرو میشه و چون فارسی، زبان مادریش نیست، در انتخاب معادل فارسی مناسب برای big دچار مشکل میشه.
ببخشید که بحث غیرلاتکی راه افتاد.